مثل یک دانشجوی فرهیخته، داخل آزمایشگاه داشتیم کار خودمان را میکردیم که خبر آوردند دستها بالا! با رعایت دستورالعملهای بهداشتی آرام روپوشها را در بیاورید و نمنم رفع زحمت کنید. خیر سرمان رفته بودیم دنبال یک موضوع تقاضامحور برای پروژه پایانی. خداوکیلی یک نفر نبود به ما بگوید نانت کم بود آخه چرا رفتی دنبال ساخت قالب دمپایی پلاستیکی آن هم با آپشنهای مورد تأیید استادان محترم راهنما که هرکدام هروقت ما را میدیدند به یکباره لبخندی نمکین بر لبهایشان شکوفا شود؟ خدا را شکر در هر زمینهای موفق نبودیم در این یک زمینه موفق شدیم.
روز اول گفتند بیا موضوع همین پایاننامه دانشجوی سال پیش را بگیر، این دفعه بهجای آلومینیوم، منیزیم اضافه کن ببینیم چه میشود. اولین اشتباهی که در طول دوران دانشگاه مرتکب شدم همین طاقچه بالا گذاشتنی بود که گفتم: نه؛ بنده شوالیه کشف موانع تولید هستم و این موضوعات به چهکار آینده بنده و جامعه میآید؟! غافل از اینکه در عمل سالهاست معیار عالم شدن یعنی تعداد مقاله بیشتر در مجلههای خارجی و ثروت یعنی راحتترین راه پول درآوردن به هر طریق.
ابتدا رفتیم وزارت صمت گفتیم شما کارتان سخت است آمدیم کمکی کرده باشیم. گفتند: مشکل، واردات قالبهای صنایع کفش ماشینی است که سالانه نزدیک به ۱۵ میلیون دلار خروج ارز در این وانفسای تحریم و تخصیص دلار بر کشور تحمیل کرده است. شروع که کردیم گفتند: مواد اولیه قالب فقط در بورس کالا موجود است و کمتر از چند تن هم افت دارد بدهیم. رفتیم ضایعات گرفتیم و خود آلیاژ مذاب را با ترفندهایی چون جناب موپالمو (آهنگر خالق شمشیرهای فولادی در دوران جومونگ) تولید کردیم. بعد از این، کار هر روز ما این بود: آزمایشگاه، مذاب ریزی در سرما و گرما با امکانات مندرآوردی و امید به رقابت با بازارهای جهانی! اما حیف که نه چشمهای ما بادامی بود نه جومونگی منتظر تولیدات ما.
با حضور کرونا دیگر چارهای جز تعطیلی فضای آموزشی و آزمایشگاهی در انتهای سال ۹۸ نبود. همین بلاتکلیفی در مورد باز شدن یا استمرار تعطیلی محیطهای آزمایشگاهی موجب شد عملاً فعالیتی صورت نپذیرد. نبود امکانات خوابگاهی، سلف، سرویس حملونقل، بسته بودن جادهها و البته دورکاری سرپرستهای محترم کارگاهها و آزمایشگاهها (که البته خطرات خاص خودش را داشت) سبب میشد دانشجویان شهرهای دیگر قید مسافرت از شهر خود را بزنند و این یعنی کُند شدن سرعت پیشرفت پروژهها برای انجام امور تحقیقاتی و علمی. با همه این شرایط اما ارتباطات قرنطینهطور با استادان راهنمای عزیز، ارسالهای مجدد، مطالب مردد و نتایج مشدد موجب شد به نتایج حاصل بسنده کرده و پایاننامه گرانسنگ را نوشتیم.
تأییدهای لاکپشتی برای صدور مجوز دفاع هم جان به لب آورده بود. میزان حضور کارمندان به یکسوم کاهش پیدا کرده بود و همه هم حساس، با اینکه در دورکاری بودند ولی اصرار که باید در دانشگاه تأیید درخواست را بزنیم. استرس تأیید مجوز تا روز دفاع و نحوه برگزاری مجازی جلسه از طرف دیگر هر روز بیشتر میشد. بالاخره هر دانشجوی مقطع ارشد و دکترا از روزی که پروپوزال را تصویب میکند خواهناخواه به جلسه دفاع، نوع ارائه، مدیریت زمان و زبان بدن و حتی نوع لباسی که میپوشد فکر میکند و اصلاً تصور نمیکردیم روزی این جلسه مجازی باشد. اما آنلاین شدن جلسه خواهناخواه مزایا و مشکلات خاص خودش را داشت. از امکانپذیر شدن حضور تمام استادان راهنما، داور و مشاوری که حتی در فرصت مطالعاتی در کشور دیگری به سر میبرند در جلسه تا رها شدن از هزینههای فراوان جانبی برای دانشجوی سیبزمینی خوری که قرار است از فردا کارشناس ارشد یا دکتر صدایش بزنند. از هزینههای چاپ چند سری پایاننامه برای استادان راهنما و داور و هزینههای هماهنگی برای حضور داور خارجی از جمله هزینه اقامت و رفتوآمد (در برخی دانشگاهها برعهده دانشجو است) تا همین گل مجلس یعنی پذیرایی. آنگونه که علیرضا عبداللهی نژاد، مدیرکل روابطعمومی وزارت علوم گفته بود در سالیان اخیر جلسه دفاع به دلیل چشم و همچشمیهای فراوان در برخی دانشگاهها بیشتر به مراسم جشن تولد شبیه بود تا یک جلسه علمی. البته من فکر میکنم خوشبختانه همانطور که اقدامات دولت باعث نجات اکوسیستم دریاچه ارومیه شد، مجازی شدن جلسات دفاع هم از دیگر دستاوردهای مسئولان محترم برای کمک به نجات دانشجویان عزیز از خورده نشدن پذیراییهایشان بود و مدیوناید اگر فکر کنید ابر زیر پایش را نگاه نمیکند و کرونا تأثیری در ارادهها میتواند بگذارد. تنها عیب هم محروم شدن از چهره گل استادان است که البته همین یک مورد باعث میشود اضطراب چشم در چشم هم دوختن بقیه حضار را نداشته باشیم. البته مشکل قطع و وصل ارتباط اینترنت و واضح نبودن صدا و تصویر هم نمک جلسه و اتفاقاً موجب تخلیه هیجانات است.
البته این را هم بگویم در این شرایط راههای تسلط بر مطالب به شیوههای مختلف مقدور است (از استیکرهای اطراف لپتاپ بگیر تا یادداشتها و خلاصههایی که نوشته شدهاند) و صدالبته در قرن جدید شیوههای رسیدن به یار بسیار است که از موهبتهای این دوره ماست، آنگونه که میفرماید:
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
با ماسک به رقص آمد پشت کرونا بشکست
نظر شما